“برایت رنج میکشم تا دوستم بداری” بسیاری از ما زنها درگیر محبت بیتناسب نسبت به مردی که دوستش داریم یا عاشقش هستیم میشویم. بیش از اندازه عشق ورزیدن و نه تنها پاسخی به همان اندازه دریافت نکردن، بلکه گاهی دچاری بی محبتی و بی توجهی نیز شدن! چرا ما زنها گاهی در عشق دچار اعتیاد میشویم و همواره مردهای مقابلمان دقیقا در شرایطی یکسان حتی در عشق ورزیشان منطقی و با حساب و کتاب پیش میروند؟ اگر شما درگیر مردی هستید که فکر و ذکرتان را مشغول کرده بدانید ریشههای این مشغله ذهنی به جای عشق، “هراس” است. زنانی که اضطراب گونه و بیش از حد محبت میکنند پر از هراس هستند. هراس از تنها شدن، هراس از این که کسی آنها را دوست نداشته باشد. هراس از این که ارزشمند نباشند، نادیده انگاشته شوند و فراموش گردند. ما عشقمان را ارزانی مردها میکنیم به این امید که به پایان هراس برسیم. اما اگر محبت تولید محبت متقابل نکند به هراسمان اضافه میشود. وقتی با روشی که انتخاب کرده ایم به خواسته ی خود نمیرسیم بیشتر محبت میکنیم و گرفتار عشق بی تناسب میشویم. پدیده عشق بی تناسب نشانه افکار، احساسات و رفتار بیمار گونه است. مسائلی که ریشه در دوران کودکی زنان و خانوادههایی که در آنان بزرگ شدهاند دارد. و البته مردانی نیز هستند که دقیقاً این گونه رفتار میکنند. اما مردها به دلایل گوناگون و از جمله عوامل فرهنگی و بیولوژیایی میتوانند از خود حمایت کنند و با پرداختن به جنبههای بیرونی و نه درونی آلام خود را تسکین دهند. مردها با فرو رفتن در کار زیاد، روی آوردن به ورزشهای مختلف و تفریحات و سرگرمیها میتوانند تا حد زیادی از تالماتشان فاصله بگیرند و اما زنان دقیقاً به دلایل فرهنگی و بیولوژیایی کمبودهای خود را در روابطشان متجلی میسازند و چه بسیار اتفاق میافتد سر و کارشان با مردانی بیافتد آسیب دیده و در نهایت سرد و بی اعتنا.
رابین_نوروود کتاب: زنان شیفته (روان شناسی محبت بی تناسب)